یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
بعد تحقیقات گوناگون به این نتیجه رسیدم که
.بدترین و وحشتناک ترین سؤالی که میشود از یک کودک پرسید این است که
بابا را بیشتر دوست داری یا مامان ؟
به عقیده من فاجعه آغاز میشود
جدایی بین پدر و مادر در ذهن کودک
یعنی آنها یک نفر و یک شخصیت واحد و یک تکیه گاه مستقل نیستند
میتوان یکی را بیشتر از دیگری دوست داشت
میتوان میان ایشان تفاوت قائل شد یکی از دیگری بدتر یا بهتر است
و
اگر دقت کنید وقتی این سؤال برای اولین بار از کودکی پرسیده میشود حال چشمانش تغییر میکند با تعجب و حیرت به شما نگاه میکند ، گاه چنان در آغوش پدر یا مادر فرو میرود که انگار میخواهند آنها را از هم جدا کنند.
گاه بایک سؤال ساده مسخره در ذهن کودکی که تندیس پاکی و صافی و صداقت و زیبایییست کدورت و تیرگی بوجود می آوریم که تا ابد آن تیرگی پاک نمیشود
ونکته دیگر این که
به کودک یاد میدهیم که میتوان از اعتقاداتش سوال کرد میتوان به حریم خصوصی اش وارد شد و علاقه هایش را بررسی کرد
و دو راه بیشتر ندارد
یا صادقانه جواب گوید که با داشتن صداقت بدون شک مورد واکنش بزرگ تر ها قرار میگیرد چرا گفتی مامان یا چرا گفتی بابا؟؟؟!
و بعد از آن باید یادبگیرد مخفی کند و دروغ بگوید
در صورتی که میتوان به کودک آموخت اعتقادات تو مربوط به خودت می باشد و به کسی ارتباطی ندارد و کسی حق ندارد که از تو سؤال کند!
صداقت زیباست ولی مجبور نیستی حرف بزنی.
دیده ام در کمال بی انصافی به کودک می گویند اگر بگویی شکلات میدهم و یا اگر نگویی دیگر دوستت ندارم !!!
آنچه یقین دارم این است که در پشت ظاهر حق به جانبی که میگیریم
گاه زخم های در روح هوایی ایجاد کرده ایم که التیامشان غیر ممکن است.
آنگاه میگویم دوزخ هم کافی نسنی در مقابل ذهنی که به آشوب کشیدیم
(ادامه در مطلب بعد )
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و الغلبه
درباره این سایت