از خطبه ‏هاى آن حضرت علیه السّلام است (در آن فقراء را پند مى‏ دهد که بر اغنیاء رشک نبرند و به اغنیا دستور داده که از روى رئاء و خود نمائى کارى نکنند و فوائد صله رحم و مهربانى و کمک به خویشان را بیان مى ‏فرماید:)

 قسمت أول خطبه

پس از ستایش خداوند و درود بر پیغمبر اکرم فرمان الهىّ (آنچه مقدّر است) فرود مى‏آید بسوى هر کس مانند دانه‏ هاى باران از آسمان بزمین و قسمت هر کس زیاد یا کم باو مى‏رسد (هر کس بآنچه خداوند متعال از روى حکمت و عدالت براى او تعیین نموده بهره مند مى‏گردد، چنانکه در قرآن کریم مى‏فرماید: أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا یعنى ما آنچه را که باید در زندگانى دنیا به آنها برسد بین ایشان قسمت نموده‏ایم، و مى‏فرماید: وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ یعنى هیچ چیز نیست مگر آنکه خزینه‏هاى آن در تحت تصرّف ما است و نمى‏فرستیم آنرا مگر به اندازه‏اى که معلوم شده)  بنا بر این هر گاه یکى از شما در اهل یا در مال یا در وجود شخص برادر (همنوع) خود زیادتى بیند نباید سبب فتنه و فساد او گردد (رشک بر او نبرده خود را در مخاطرات دنیا و آخرت نیندازد) زیرا مرد مسلمان مادامى که (بر دیگرى رشک‏

نبرده) پستى و عارى اظهار نکرده تا سر زبان مردم بیفتد و بر اثر آن بى‏ مقدار شود و کوتاه بینان پست بسبب آن بر او بر انگیخته شوند مانند قمار باخته ایست که از اوّلین تیرهاى خود فیروزى و بردن را منتظر است تا بلکه غنیمتى بدست آورده خسارت خود را جبران نماید (خلاصه فقیر و درویش تهى دست که امثال و اقران خود را با مال و منال و اولاد بسیار مى‏بیند نباید بر ایشان رشک برده در معصیت افتد و با آنها بد خوئى کند یا در برابر آنان فروتنى نماید، بلکه باید اظهار بى نیازى نموده اندوه در دل خود راه ندهد و همّت بر آن گمارد که آنچه سبب پستى و عار است از او ظاهر نشود و آبرو و شرف خویش را نیکو نگهدارد، و همیشه خوشحال و منتظر فراوانى نعمت باشد مانند قمار باخته‏اى که انتظار بردن را مى‏ کشد) و همچنین مرد مسلمان تنگدست که از خیانت (با خدا و خلق) دورى نموده یکى از دو چیز نیکو را از جانب خدا انتظار مى ‏برد: یا دعوت کننده خدا را (مرگ که همه کس را بسوى خدا مى‏خواند) پس آنچه نزد خدا مى ‏یابد (از نعمتهاى آخرت) براى او بهتر (از نعمتهاى دنیا) است، یا روزى خدا را (در دنیا) پس او صاحب اهل و مال گردد در حالتى که دین و حسب او (علم و ادب و بردباریش) با او است، بتحقیق مال و اولاد متاع دنیا است (که فانى مى ‏گردد) و عمل نیکو متاع آخرت است (که باقى و برقرار مى‏باشد) و گاه باشد که خداوند به گروهى هر دو را عطا مى ‏فرماید (هم از دنیا بهره مى‏برند و هم از آخرت) پس (بآنچه مقدّر است رضاء داده معصیت و نافرمانى نکنید و) از عذاب خدا که بآن ترسانیده است شما را بترسید، و ترسیدن شما از روى عذر و بهانه نباشد (مانند ترسیدن خردمندان که مى‏ ترسند مبادا گرفتار خطاء و تقصیرى شوند) و عبادت کنید (خدا را) نه بقصد جلوه دادن نزد مردم و خود نمائى، زیرا کسیکه براى غیر خدا کارى انجام دهد خداوند اجر او را بکسی که براى او آن کار را انجام داده محوَّل مى ‏سازد (تا مزد خود از او بخواهد، و چون حضرت در جمیع گفتار و کردارش کسی را غیر از خدا در نظر نداشته در اینجا شروع بدعا مى ‏فرماید:) از خدا مى‏طلبیم مرتبه ‏هاى شهیدان را (که در بلاء شکیبا بودند) و زندگى کردن با خوشبختان را (که بکسى رشک نبردند) و مرافقت با پیغمبران را (که کارى از روى رئاء و خودنمایى نکردند). اى مردم هیچ کس از طایفه و خویشان خود بى نیاز نیست هر چند صاحب مال و دارائى باشد و بدست و زبان آنها که از او دفاع و یارى نمایند حاجت دارد و نزدیکان شخص براى حفظ الغیب او مهمّترین اشخاصند و بهتر مى‏توانند پراکندگى و گرفتارى او را مرتفع سازند و در هنگام سختى و پیشآمدهاى ناگوار اگر براى او پیش آید بر او (از بیگانگان) مهربانترند،و نام نیکو که خداوندبشخص در میان مردم عطاء فرماید بهتر است براى او از ثروت و دارائى که براى دیگرى بمیراث گذارد (زیرا نام نیکو در میان مردم سبب می شود که از خویشان و بیگانگان هر که بشنود براى او طلب مغفرت کند و امّا ارث فقط به ارث برنده نتیجه مى ‏بخشد، پس صرف مال در طلب ذکر جمیل و نام نیکو براى شخص بهتر است از باقى گذاردن مال و ثروت براى وارث، و این جمله اشاره است باینکه شخص باید از صرف مال در باره خویشان دریغ ننموده و بایشان کمک و دستگیرى نماید).

 و قسمتى دوم از این خطبه است:

آگاه باشید نباید رو بگرداند یکى از شما از خویشان خود آنگاه که ببیند آنها را در فقر و پریشانى و بایستى بایشان احسان نماید مالى را که زیاد نمى‏ شود اگر از دادن آن خوددارى نماید و کم نمى‏گردد و اگر آنرا صرف کند (خداوند عوض آنرا خواهد داد) و هر که از طایفه خویش دست بکشد (آنها را کمک و دستگیرى ننماید) پس، از ایشان یک دست گرفته شده و از او دسته اى بسیار، و کسیکه (به خویشان خود) متواضع و مهربان و همراه باشد دوستى همیشگى آنها را بخود جلب میکند. (سیّد رضىّ فرماید:) مى ‏گویم: غفیرة در این خطبه بمعنى زیادتى است، چنانکه در عوض جمع کثیر مى‏ گویند: جمّ غفیر و جمّاء غفیر، و در روایتى بجاى آن عفوة گفته شده، و عفوة چیز نیکو را گویند، چنانکه گفته میشود: أکلت عفوة الطَّعام یعنى طعام نیکوئى خوردم، و چه خوش معنایى اراده فرموده است حضرت از فرمایش خود: و من یقبض یده عن عشیرته تا آخر زیرا هر که همراهى و نفع خود را از خویشانش باز دارد یک کمک را از آنها دریغ نموده، پس هر گاه به نصرت و یارى ایشان حاجت پیدا کند و بخواهد که آنها او را کمک کنند، از یاریش خوددارى مى‏نمایند و بحرف او گوش نمى‏دهند، بنا بر این از مساعدت دستهاى زیاد و همراهى قدمهاى بیشمار محروم مى‏ ماند.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیئت کاراته بخش سده رودخانه ماه 0 censorship magazine رمان ایرانی یکی شبیه خودش در پشت هیچستان آوای ماه Patricia thhh